سؤال اصلی که برای خواننده با دیدن عنوان این مطلب پیش میآید این است که سینگولاریتی چیست و چه ارتباطی با فلسفه دارد؟
واژه سینگولاریتی در فیزیک بهصورت تحتاللفظی به معنای تکینگی است، ولی به لحاظ مفهومی به مرکز سیاهچاله اطلاق میشود؛ زیرا در سیاهچاله جرم ماده متراکم میشود و جاذبه به حدی میرسد که هیچچیز حتی نور هم نمیتواند از آن فرار کند. از دیدگاه فیزیکدانان هیچ معنی و قانون فیزیکی در آن نقطه وجود ندارد و ما هیچ درکی از اینکه درون سینگولاریتی چه اتفاقی میافتد، نداریم.
همچنین اگر این واژه را در فرهنگ لغت جستجو کنیم، درمیابیم که به دو معنا بهکاررفته است. معنای اول همان نقطه استثنایی یا تکنیگی است و معنای دوم، شگفتی در امر خاصی است.
برای تعریف و تنقیح واژه سینگولاریتی در فنّاوری لازم است قبل از آن دو مفهوم که در فلسفه علم کاربردهای فراوانی دارند را با نگاهی ویژه، موردبررسی قرار دهیم.
1- پیشبینی (Prediction)
پیشبینی در مورد اتفاقاتی که در آینده ممکن است بیافتند، صحبت میکند. بیشتر پیشبینیها بر مبنای تجربیات یا دانستهها قبلی ما هستند. بین پیشبینی و پیشگویی تفاوتهایی وجود دارد. پیشبینی بیان اتفاقاتی است که انتظار میرود اتفاق بیافتند، اما پیشگویی محدوده وسیعتری را شامل میشود و ممکن است به مواردی اشاره کند که مورد انتظار نیستند. میتوانیم پیشبینی را به سه دسته تقسیمبندی کنیم:
- دسته اول: روندها یا چرخههایی که لزوماً در بازههای زمانی خاصی بهصورت تکرارشونده اتفاق خواهد افتاد و انسان بر اساس آن برنامهریزی و هدفگذاری میکند؛ مانند روند تکرارشوندهی فصلها که بشر بر اساس پیشبینی فصلها برای کشاورزی و حملونقل و... برنامهریزی میکند.
- دسته دوم: روندها یا چرخههایی که ضرورتاً تکرارشونده نیستند و الزاماً در بازهی زمانی خاصی رخ نمیدهند؛ مانند پیشبینی آبوهوا که انسان از این پیشبینی برای سرمایهگذاریهای اقتصادی استفاده میکند.
- دسته سوم: روندها یا چرخههای پیچیدهای هستند که مربوط به تکنولوژی و فنّاوری اطلاعات میباشند. ما در این دسته از روندها به نقطهای میرسیم که دیگر روندها به صورت دورهای نمی باشند، بلکه به صورت خطی و پیش رونده می باشد.
2- پیشرفت (progress)
نظریهی موفقیت طولی یا پیشرفت در فلسفه از آغاز دوران مسیحیت تا به امروز مطرح بوده است. پیشرفت موجبِ آگاهی، کشف، توسعه میشود. در قرن نوزدهم، هگل چارچوبی را برای فلسفهی پیشرفت ارائه کرد و تئوری انقلاب داروین یک تأیید علمی، خصوصاً برای علم آن زمان بود. درواقع علم سیستم پیچیدهی چندلایهای است که گروهی از دانشمندان را ملزم میکند تا در پژوهشهایشان از روشهای خاص علمی استفاده کرده و دانش جدیدی را تولید نمایند. بر اساس این تعریف، در پیشرفت علمی، خود علم باید از مؤسسات اجتماعی، پژوهشگران، پروسههای پژوهشی، روش پژوهش و دانش علمی تأثیر پذیرد. باید توجه داشت که مفهوم پیشرفت در فنّاوری به معنای تغییر پارادایم نیست، بلکه پیشرفت، مفهومی تصاعدی و نموداری لگاریتمی دارد.
حال با این مقدمه کوتاه بازمیگردیم به سینگولاریتی ... اندکی به تصویر زیر توجه کنید.
به زبانی گویا سینگولاریتی یک زمان است. زمانی که دیگر انسانها قابل به پیشبینی و حتی پیشگویی در روند دنیا نخواهیم بود. زمانی که هوش ماشین از هوش انسان پیشی خواهد گرفت. سینگولاریتی عبارت است از سرعت رشد علم و فناوری که بر اساس پیشبینی صورت گرفته توسط Ray Kurzweil بیانشده است؛ اما این رشد فناوری بهگونهای نیست که تماماً توسط انسان صورت گیرد. بلکه منظور از سینگولاریتی زمانی است که در آن نوآوریهای انسان بهقدری پیشرفت خواهد کرد که باعث به وجود آمدن هوش مصنوعی یا رباتهایی میشود که از خود انسان هوشمندتر خواهد بود و جهشی در تکامل داروین ایجاد خواهد شد.
دیدگاه ری کورزویل در مورد سینگولاریتی
ری کورزویل، مدیر بخش مهندسی گوگل و آیندهپژوهی مشهور با سابقه پیشبینیهای بسیار دقیق میباشد. وی همچنین در دانشگاه سینگولاریتی که با همکاری گوگل و ناسا تأسیس شده است، مشغول به فعالیت میباشد.
جالب است بدانید از ۱۴۷ مورد پیشبینی کورزویل از دههی ۱۹۹۰ میلادی، ۸۶ درصد آنها صحت داشته است. البته 14 درصد باقیمانده با تقریب زمانی خوبی قابل قبول است. کورزویل در کتابی به نام عصر دادههای معنوی بیان میکند: تمام دادههای ما در یک نقطه خاص متوقف میشود و آن بازه زمانی خاص چیزی بین ۲۰۲۸ و ۲۰۴۵ بوده و پس از آن را دانشمندان و مهندسان نمیتوانند پیشبینی کنند و تنها میتوانند تخیل کنند.
از منظر کورزویل چیزی که درواقع رخ میدهد این است که ماشینها در حال قدرت دادن به همه ما هستند. ماشینها ما را باهوشتر میکنند. ممکن است آنها هنوز در بدنهای ما نباشند، اما تا دهه ۲۰۳۰، ما نئوکورتکس خود را، همان قسمتی از مغز که در آن فکر میکنیم، به سامانههای ابر (Cloud) متصل میکنیم. سینگولاریتی فرصتی برای گونهی بشر است تا پیشرفت کند. وی میگوید آنچه توانایی ماشین را بیشتر میکند، توانایی همهی ما را نیز بیشتر میکند و ما را هوشمندتر میکند. تا سال ۲۰۳۰ اگرچه شاید هنوز رایانهها به درون بدن ما قرار نگرفته است ولی لایهی نئوکورتکس یعنی جایی از مغز که با آن میاندیشیم را به فضای ابری متصل خواهند کرد.
کورزویل به آنهایی که این چیزها را بیشتر فانتزی و بهمثابهی فیلمهای تخیلی میبینند، خواهد داد گفت: ما هماکنون هم انسانهایی داریم که در مغزشان رایانه جایگذاری شده است؛ مانند بیماران پارکینسون. این فناوری، تازه دارد از راه میرسد. او پیشبینی میکند که در دههی ۲۰۳۰ رایانههایی برای کمک به تقویت مغز، تولید خواهد شد که میتوان آنها را در مغز کاشت! پس بهجای اینکه باروی دادن سینگولاریتی، ماشینها سرنوشت ما را به دست بگیرند، با ما ترکیب خواهند شد؛ و بر روی همهچیز اثر خواهند گذاشت. با این فناوریها ما میتوانیم نیازهای فیزیکی همهی انسانها را برآورده کنیم. میرویم تا ذهنهایمان را گسترش دهیم و به امکانات برتری که شایستگی آن رّاداریم دسترسی پیدا کنیم.
نقدی بر کورزویل:
نقدهایی که به وی میشود عمدتاً مسخرهآمیز و توهینآمیز به نظر میآید. ولی اگر ما به 68 سال پیش برگردیم، همین نقدها به جناب تورینگ میشد. وی در سال 1950 پیش¬بینی کرده بود که تا سال 2000 ظرفیت ذخیره اطلاعات در کامپیوترها 109 بیت میشود که نهتنها پیش¬بینی¬اش درست بود بلکه بیشتر از آنهم رخ داد. بهصورت کلی ازنظر متخصصان، اینکه ما در جادهی هوش مصنوعی تخت گاز حرکت میکنیم، جای تردیدی نیست. ولی نمیتوان مانند جناب کورزویل پیشبینی کرد که چه زمانی سینگولاریتی حادث میشود.
نگاهی با تلسکوپ فلسفه بر مفهوم سینگولاریتی:
تا به امروز و احتمالاً چند سال بعد، سؤالهای فلسفی بشر همان سؤالهایی نظیر اینکه " ما که هستیم" ، " آیا واقعیتی خارج از ما وجود دارد" ، " آیا ما میتوانیم جهان را به همانگونه که هست، بشناسیم" و... . بنده سعی کردم بهصورت خیلی خلاصه مبانی و مفاهیم سینگولاریتی را در این مقاله بگنجانم. حال بعد از این نقطهی زمانی که هوش مصنوعی از هوش انسانی فراتر میرود، آیا ما بازهم قادر به مطرح کردن چنین سؤالات هستیشناسی و معرفتشناسی هستیم...
ممکن است برای نسلهای آینده این سؤالات مطرح شود: "رباتها که هستند!" ، " آیا انسان بهعنوان خالق خود قادر به شناخت مخلوق خواهد بود" و اینکه "خالق کیست و مخلوق کیست".
به عقیدهی بنده، سینگولاریتی چنان زلزلهای در فلسفه طنینانداز میکند که نهتنها از بعد معرفتشناسی و هستیشناسی قابلبررسی هست، بلکه خطرات سهمگینی در حوزهی اخلاق، دین، سیاست و علم ایجاد میکند که قابلتوجه متفکران نسلهای امروز و آینده است. اینکه ما انسانها امروزه با تلفنها و رایانههای خود با هوش مصنوعی مسابقه شطرنج میدهیم و از آن شکست میخوریم، جای تردیدی نیست. ولی این احتمال که همچنان در آینده شکست بخوریم، جای شک و تردید است.
بشر امروزی که نورونها و عصبهای مغزی آن با واکنشهای شیمایی به یکدیگر پیام میدهند در آینده شاید با تراشهها و نانو رباتها کار خواهد کرد. شاید انسان آرمانی مولانا و ابرانسان نیچه در طی سالهای 2028 تا 2045 با هوشمند کردن مغز انسان توسط دولتها به وقوع بپیوندد و دیگر نگران این نباشیم که از ماشینها و هوش مصنوعی آنان در شطرنج ببازیم یا مانند فیلمهای هالیوودی دیگر انسان برده ماشینهای هوشمند نباشد.
حال به نظر بنده این سؤال در این رقابت و نبرد هوشمندسازی انسان و ماشین به وجود میآید که ما با نوعی دوالیسم ناخواسته برخورد خواهیم کرد. اینکه ازلحاظ اخلاقی یا دینی به ژنتیک انسانی دست نزنیم و به سراغ سینگولاریتی برویم، یا اینکه به سراغ ابرانسان برویم تا از هوش مصنوعی عقب نمانیم... .در هر صورت با مسائل و مشکلات فلسفی بدیعی مواجه میشویم. امیدوارم در مقالات بعدی در همین مجله بیشتر به توضیح فلسفی سینگولاریتی بپردازم... .
سایت دانشگاه سینگولاریتی هست در پارک فنآوری ناسا:
سایت آقای کورزویل:
کتاب ها کورزویل:
- The Age of Spiritual Machines 1990
- The Singularity Is Near 2005
- How to Create a Mind 2012
نویسنده: ارسلان ابویسانی، دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه علم دانشگاه شریف
منتشر شده در شماره ی سوم نشریه ی گروه فلسفه ی علم (جرات اندیشیدن): https://t.me/jorateandishidan